فروش فایل

پژوهشی در مورد تاثیر اعتقاد بر سلامت روان:

سه شنبه, ۲۷ اسفند ۱۳۹۸، ۱۱:۵۱ ب.ظ

تأثیر اعتقاد بر روان
"افراد بسیار
مذهبی
درد کمتری دارند"
مایکل اوتش در گفتگو با آن فرانسوا وبر

مشترک شدن در پادکست
    
مجسمه ای از مریم در Trappeto در غروب آفتاب (استفان مورگنسترن)
مجسمه مری در Trappeto ، سیسیل در غروب آفتاب: کسانی که به یک مفهوم سازنده کاملاً اعتقاد دارند بهتر هستند (استفان مورگنسترن)
ایمان محکم به خدا در مورد بیماری می تواند کمک شایانی کند. اما اعتقاد همچنین می تواند شما را بیمار کند. رواندرمانگر مایکل اوتچ توضیح می دهد که چگونه ، چه وقت و چرا ادیان بر روح مردم تأثیر می گذارند.

آن فرانسوایز وبر: اگر ما نمی دانیم که دین و اعتقاد چقدر فراتر از ما است ، ما هنوز می توانیم بپرسیم که آنها چقدر به ما در زندگی کمک می کنند. البته ، متون دینی می توانند آسایش را فراهم کنند - شعار سالانه ای که توسط گروه مطالعات جهان بینی برای مطالعه کتاب مقدس انتخاب شده است ، امسال از کتاب اشعیا است و به این معنی است: "خدا صحبت می کند: می خواهم مثل مادر شما را به شما تسلی بدهم."

یک ایده خوب - اما تصاویر یک خدا مجازات کننده نیز وجود دارد ، افرادی هستند که ایمان خود را چنان متعصبانه می دانند که دیگران را به خاطر آن می کشند ، و همچنین با دین هایی که قرار است موعظه صلح کنند. دلیل کافی برای پرسیدن چه ایمان ، چه دینداری در واقع برای پیامدهای روانشناختی دارد.

من قبل از نمایش با مایکل اوتش صحبت کردم. وی دارای دکترای روانشناسی است و رواندرمانگر آموزش دیده ، مدرس دفتر مرکزی انجیلی برای مسائل Weltanschauung در برلین و رئیس واحد "دینداری و معنویت" در DGPPN ، انجمن آلمانی روانپزشکی ، روان درمانی ، روانگردان و مغز و اعصاب است.

مطالعات نشان داده اند که ، به عنوان مثال ، در بیماران مبتلا به سرطان سینه ، یک رابطه قوی و قابل اعتماد با خدا می تواند در پردازش بیماری تأثیر مثبتی داشته باشد. از طرف دیگر ایده های یک خدا سخت و مجازات کننده می تواند فشار دیگری ایجاد کند. اول از همه ، بنابراین من از مایکل اوتس سؤال کردم که آیا ، به عبارت صحیح ، ایمان اساساً می تواند هر دو را بهبود بخشد و شما را بیمار کند؟

تأثیر اعتقاد دوگانه است
مایکل اوتچ:بله ، می توانید آن را خلاصه کنید. بنابراین اثرات ایمان کاملاً یکپارچه است. نگه داشتن برخی از خیالات سخت و جدی از خشونت ، تصاویر از خدا و احساس فشار از آنجا برای احساس مجازات ، بسیار مضر است اما مطالعات تجربی نیز به روشنی اثبات می کند که ایده های دیگر خدا - شما فقط به این خدای مادری ، فداکار ، مهربان ، مهربان اشاره کرده اید - که چنین تصاویر و ایده هایی مطمئناً از مزایای سلامتی برخوردار هستند ، که اکنون توسط پزشکی و روان درمانی به طور فزاینده ای مورد کاوش قرار می گیرند. بنابراین می خواهید بدانید ، آیا ظرفیت های مقابله ای وجود دارد ، آیا عوامل انعطاف پذیری وجود دارد که از اعتقادات مذهبی ، برخی اعمال و عقاید دینی خاص ، معنوی تغذیه می کنند. اگر تکنیک ها را بدانیم ، این یک داروی جایگزین بسیار جالب است

وبر: من دوست دارم فوراً به درمان بیایم ، اما ابتدا تقاضا: بنابراین به تصویر خدا بستگی دارد ، آنچه پیدا کردم ، آنچه را که احتمالاً آموزش داده ام - اما آیا این ارتباط چندانی با ساختار شخصیت ندارد؟ آیا شخص مضطرب تر از یافتن تصویری قابل اعتماد از خدا از ترساندن خدا نمی ترسد؟ آیا این کمی سوال در مورد مرغ و تخم مرغ نیست؟

Utsch: این یک ارتباط بسیار پر جنب و جوش است. البته این که من چه نوع ساختار شخصیتی دارم ، چه چیزی را با آن به همراه می آورم ، آنچه را که معتقدم نیز شکل می دهد و فرد مضطرب و اجباری با ساختار بیشتری نیز می تواند از عقاید و مضراب های مذهبی خاص استفاده کند و از آن یک تصویر از خدا استفاده کند ، چه چیزی در این طرح متناسب است

با این حال ، ما می دانیم که تجربیات دلبستگی بر شخصیت ما تأثیر بسزایی دارد و چنین تجربیات دلبستگی تا حد زیادی در چند سال اول تعیین می شود و امروز شما آماده هستید بگویید که می توانید با شخص ثالث ناشناخته ، نامرئی ، یعنی به تصویر خدا نیز ارتباط برقرار کنید. پیوند ببندید و تجربیات پیوند با خدا نیز عاملی است که می توان مورد بررسی قرار داد ، در کجا می توانید نگاه کنید ، شکل پیوند من با متعالیه - اگر شما آن را به صورت کلی بیان کنید - این چه تأثیراتی در موقعیت های بحرانی دارد ، در مقابله با درد و رنج

کسانی که عمیقاً باور دارند ، می توانند بحرانها را بهتر تسلط بخشند
در حال حاضر نتایج حیرت انگیزی وجود دارد که به عنوان مثال افراد بسیار مذهبی نسبت به درد حساسیت کمتری دارند زیرا روش های دیگری برای پردازش دارند. آنها می توانند دردناک باشند ، می توانند تجربیات دردناک را مجدداً تفسیر کنند و با تفسیر مذهبی خود ، گاهی اوقات کل را معنا دهند و در نتیجه با وضعیتشان بهتر رفتار کنند.

وبر: و آیا این برای مؤمنین همه مذاهب صدق می کند ، یا شما عمدتاً مسیحیت را مطالعه کرده اید؟

اوتش: نه ، این امر در مورد معتقدین سایر مذاهب ، یعنی کلیت افراد بسیار مذهبی نیز صدق می کند ، اما مطمئناً باید گفت که اکثر مطالعات روانشناسی دینی در آمریکا تاکنون انجام شده است و بنابراین وضعیت مطالعه برای ایمان مسیحی بهتر است ، اما یکی است. مسلماً اعتقادات دیگری را نیز در آن شامل می شود ، و این مورد است که افراد بسیار متدین می توانند درد و رنج را بهتر پردازش کنند و نسبت به درد حساس تر باشند.

وبر: نه تنها تصویر خدا بسیار مهم است بلکه درک بیماری و شفابخشی است ، بنابراین فرقی می کند که آیا فرض می کنم این بیماری معاینه است و من می توانم از آن نجات پیدا کنم یا اینکه آیا می توانم تجربه به عنوان یک فرآیند کاملاً بیولوژیکی که خدا فقط با آن درگیر است.

مجازات خدا مؤمن را کوچک می کند و او را تحقیر می کند
اوتش: البته حق با شماست. البته الهیات ، طرز تفکر درباره خدا ، چگونه من خدا را تصور می کنم ، تأثیر تعیین کننده ای در نحوه شکل گیری زندگی من دارد و اگر چنین تصور سختگیرانه ای از خدا ، کمال گرایی داشته باشم ، خداوند از من می خواهد. اشتباه نکنید و همچنین زندگی کامل به عنوان یک انسان پرهیزگار امکان پذیر است و اگر اتفاقی بیفتد ممکن است خداوند را به عنوان کسی که اشتباهات را مجازات می کند درک کند و مرا کوچک کند و مرا تحقیر کند.

بنابراین اگر من چنین الهیات تحریف شده ای داشته باشم ، وقتی صحبت از کمال گرایی و رهایی از خطاها ، تصویری بسیار غیرانسانی از خدا است ، این الهیات همچنین می تواند بیماری را تقویت کند ، و از نظر درمانی بسیار خواستار و پیچیده است ، افراد با چنین اشاره ای و تصویر یک طرفه خدا را از گمراهی آنها حذف کرده و آنها را با روشهای جدید مقابله با خود ، بدن خود و بیماریهایشان آشنا سازیم.

درک سلامتی و بیماری در ادیان بسیار متداول است ، اما مهم است که با دقت گوش فرا دهیم و ببینیم که چه نوع درک سلامتی ، چه درک درستی از بیماری ها و در نهایت نیز چه نوع اعتقادی را در افراد وجود دارد. سپس اقدامات اصلاحی را در آنجا انجام دهید.

وبر: و احتمالاً طیف گسترده ای از مذاهب مختلف وجود دارد ، بنابراین مسیحیانی وجود دارند که بیماری را مجازات می دانند یا آنرا درک می کنند و دیگران که اصلاً اینگونه نیستند. در مذاهب دیگر نیز مشابه خواهد بود ، یعنی این طور نیست که بگوییم انسان مسلمان است ، بنابراین معتقد است که بیماری همین و آن است ، اما شما واقعاً باید دریابید که چگونه اکنون آن را از فرد می فهمید.

Utsch: این یک چالش بزرگ است ، شما کاملاً درست است که طیف گسترده ای از ایده ها و درک های کلامی در همه مذاهب وجود دارد. البته واضح است که اگر شخصی به مشاوره یا درمان یا معالجه مراجعه کند ، جایی که در مکالمه متوجه می شوم ، یک تصویر بسیار سؤال برانگیز یا بسیار یک طرفه از خداوند وجود دارد که در روند بهبودی تأثیر منفی دارد ، البته ، من به عنوان پزشک یا روان درمانی ، من این چالش را دارم که از نزدیک ببینم چه تصویری از خدا وجود دارد.

بیهوشی مذهبی - معنوی بیشتر و بیشتر انجام می شود
خوشبختانه ، اکنون در آلمان پیش می آید که تاریخ پزشکی به اصطلاح مذهبی و معنوی نسبتاً منظم گرفته می شود ، که شما دقیقاً می پرسید. این نیز بصورت استاندارد است ، می توانید بعد از چند دقیقه با چنین مصاحبه نیمه ساختار یافته متوجه شوید ، اعتقاد به هیچ وجه نقش ایفا می کند ، چه نوع تصویری از خدا تقریباً موجود است.

اگر بعد دریابم که تصاویر بسیار یک طرفه و تحریف شده از خدا وجود دارد ، پس من به عنوان یک پزشک یا درمانگر باید توجه کنم و سپس احتمالاً حتی به مراقبت شبانگاهی نیز توجه داشته باشم ، زیرا به عنوان یک پزشک ، درمانگر ، کار من نیست که الهیات را انجام دهم ، بلکه در آنجا هست. همکاری با مراقبت از شبانگاه بسیار مهم است ، به طوری که ما بتوانیم در آنجا با مؤمنین فردی از مذاهب مختلف به کار خود ادامه دهیم.

وبر: این تلاشی برای تبدیل دین یا اعتقاد به چیز مثبتی است ، به اصطلاح. اما می توان تصور کرد که برای بعضی از بیماران خوب است که ایمان را کاملاً پشت سر بگذارند و زندگی بدون تصور خدا را پشت سر بگذارند ، و این خیلی دشوار نیست ، یعنی با یک کشیش مسیحی یا مسلمان. شما به این نتیجه نمی رسید ، و همانطور که یک متخصص درمانی که به کسی توصیه می کند به جای دیگری از کتاب مقدس یا قرآن نگاه کند ، دشوار است ، اینگونه نیست؟

Utsch: به خصوص برای افرادی که ایمان را با شیوه ای اهانت آمیز ، توهین آمیز یا آلوده تجربه کرده اند و از آن رنج می برند ، البته آنها آرزوی آغاز جدید دارند. وقتی متوجه شوند که آزادی آنها محدود است ، آنها شروع به جستجوی یک شروع جدید می کنند ، اما این بسیار دشوار است ، زیرا معمولاً همه تماس های اجتماعی در گروه هستند و سپس پیدا کردن شجاعت برای شروع دوباره بسیار دشوار است. در واقع ، برای چنین افرادی ، دستیابی به راهنمایی های صالح برای خارج شدن از این شبکه ظلم و همراهی با مجدداً مهم است. این پیچیده است ، اما اغلب اوقات ایجاد تغییرات پایدار امکان پذیر نیست.

وبر: چگونه با تعصب همراه است ، که اغلب می تواند با ایمان قوی دست به دست شود ، یعنی جایی که واقعاً به نفی کامل کسانی که متفاوت یا غیر مؤمن هستند ، می رسد و این می تواند به اعمال بسیار خونین ختم شود - می توانید به نوعی این کار را انجام دهید آیا وقتی می بینید که جوانان رادیکال می شوند ، رویکرد درمانی دارید ، آیا در این مسیر پیش می روند؟

محیط اجتماعی نقش عمده ای در تعصبات دارد
Utsch: این یک زمینه از تحقیقات است که در آن ما تازه شروع به بررسی دقیق تر کرده ایم. می دانیم که محیط اجتماعی ، خانواده نقش بسیار بزرگی را ایفا می کند و از این نظر طبیعی است که به طور پیشگیرانه به نظر برسیم ، افراد در کجای اجتماع قرار دارند ، چه سرگرمی هایی دارند ، آنها چه فرصت هایی برای تجربه شخصی مثبت دارند ، در کجا هستند. خود را به عنوان موفق ، ادعا ، خودمختار تجربه کنید.

اگر مردم از چنین تجربیاتی محروم شوند و در صورت انزوا بیشتر ، بسیار منزوی ، از احساس فرومایگی رنج می برند ، این جوانان به ویژه در معرض خطر ابتلا به ایدئولوژی های متعصبانه هستند ، زیرا نوعی کمک نفسانی در آنجا ساخته می شود. سپس تمایلات خود را بر روی یک جامعه قوی ، بر روی برخی از اهداف بنیادی انجام می دهید و با این اهداف عالی ارتباط برقرار می کنید و می توانید با اعتقاد به اینکه می توانید بر آنها غلبه کنید ، بر عزت نفس ضعیف و فرومایه خود غلبه کنید.

اصولاً ، فعالیتهای تقویت کننده - ورزش ، موسیقی ، تجربه گروهی - در جایی که داستانهای موفقیت رخ می دهند ، از پیشگیری بسیار مهم هستند. وقتی افراد به چنین محیطی می روند ، رسیدن به آنها بسیار دشوار است. این در واقع فقط از طریق محرمان ممکن است ، یعنی افرادی که قبلاً با آنها ارتباط خوبی داشته اند ، هر جا که نیاز به سؤال باشد ، واقعاً همان چیزی است که شما آرزوی آن را دارید ، در گروه تحقق می یابد - بنابراین این مهم ، بنابراین بررسی واقعیت - اگر واقعاً آن چیزی را که می خواهید ، اگر در آنجا زندگی می کنید ، می توانید آن را در آنجا پیاده سازی کنید ، اما برخلاف گروهی از دوستان ، دستیابی به این افراد از نظر حرفه ای بسیار دشوار است.

وبر: این روزها صحبت های زیادی در مورد ادغام وجود دارد و افرادی که به خارج از کشور می روند و از جنگ یا نیاز به فرار می گنجند ، مطمئناً می توانند در مذهب خود مقداری حمایت پیدا کنند ، مهم نیست که چه مذهبی باشد ، اما جامعه مذهبی می تواند بله ، همچنین منجر به محاصره شدن می شود ، بنابراین نه سریعاً به رادیکالیزه شدن ، بلکه به سادگی چنین محصورسازی می شود که نمی توانید وارد جامعه شوید. آیا توصیه روانشناسی در مورد چگونگی استفاده از این آیین مثبت ، یکپارچه وجود دارد؟

مذاهب برای جامعه مفید است
Utsch: بسیاری از مذاهب یا در واقع تمام مذاهب دارای یک سمت اجتماعی هستند ، به این معنی که آنها نه تنها می خواهند به دور خود بچرخند بلکه این انگیزه را دارند که برای محیط زیست مفید باشند ، به افراد بیگانه ، ضعیف ، فقیر و ... کمک کنند. من فکر می کنم دقیقاً با کمک این کمک ها ، در مورد توجه افراد اطراف خود ، که اغلب از خودتان بدتر هستند ، می توانید از محاصره کردن خود جلوگیری کنید.

به محض اینکه گروهی چشم خود را به مشکلات اجتماعی پیرامون خود باز می کنند ، فکر می کنم این روش بسیار مناسبی است ، نه تنها برای دور زدن خود ، بلکه فقط به بررسی آنچه می توانیم انجام دهیم ، جایی که می توانیم مشارکت کنیم. به عنوان مثال ، می توانید به جوامع مسلمان بگویید - بسیاری از پناهندگان ، پیشینه مسلمان دارند - شما نمی توانید اقدامات و ابتکار عمل را در آنجا شروع کنید ..

  • مهرشاد احسانی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی